حالا علاوه بر قبرستان‌های شهرها و روستاها و سنگ‌ها و سیمان‌هایشان؛ علاوه بر قبرستان‌های کاغذی در کتابخانه‌ها و کتاب‌هایی که برخی‌شان به مانند سنگ قبرهایی نشانی از یک مرده بر خود دارند؛ صفحات مجازی پس از نسلی که برای اولین بار پای به این جهان جدید گذاشت و حالا مرگ‌های طبیعیشان به ضامن زمان زودتر و انبوه‌تر فرا می‌رسد؛ تبدیل به قبرستانی شده که این بار بر خلاف قبرستان‌های شهر و سنگ‌ها و نام‌هایی که مطمئن هستیم تقریبا همه‌شان سندی کافی برای مرگی است که می‌گوید، نمی‌دانیم نوشته و تصویر و نام و متن و کلماتی که می‌بینیم نمایش اثر و آثار موجودی است که هنو زنده است یا که مدت‌ها پیش رخت از جهان بسته! حالا ما میان مرگ‌ها قدم می‌زنیم و نمی‌دانیم کدام مرگ حقیقی است و کدام واقعی. این‌جا جایی است که مرگ‌ها حقیقی‌اند و صاحبانشان زنده و واقعی‌اند و صاحبانشان مرده. میان مرگ‌های حقیقی می‌توان زنده شد و بازگشت و اما مرگ‌های واقعی برای همیشه خاموشت می‌کنند. قرارداد کنیم که چگونه و چطور مرگ‌های حقیقیمان زا از مرگ‌های واقعیمان تمیز دهیم؟!