ناگویا

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آدم‌ها» ثبت شده است

تنهایی

 

آدم‌ها نیاز دارند گاهی تنها باشند. این «گاهی» هم بسته به خیلی چیزهاست. به شلوغی اطرافشان و تعداد آدم‌های کنارشان و ساعت‌های همراهی‌های اجباری و صدا زدنشان و «صدا زدن» و اندوه از صدا زدن‌ها. گاهی دوست داری فرار کنی و یا بهتر از آن نامی داشته باشی که هیچ‌کس آن را نداند یا اگر آن باشد این نیز که اصلا نامی نداشته باشی. نام که نداشته باشی، صدا کردنت خلاصه می‌شود به خطاب‌های عامی! که می‌تواند هرکسی را خطاب باشد و تو نباشی. آن وقت می‌توانی بدون دریافتی در عالم خودت باشی و لمس کردن هم که معمولا نیاز به مرحله‌ای دارد که کمترآدمی اطراف آدمی به آن راه دارد و تا حد زیادی امن است از این باب و بابت. ماجرا وقتی بغرنج‌تر می‌شود که حوصله‌ی خودت را هم نداری. آن خودِ درون ذهنی که مدام سراغت می‌آید و راحت نمی‌گذاردت و راهی برای رهایی از آن نمی‌یابی. وقتی هم سعی می‌کنی حواست را پرت کنی؛ به خواب یا خیال، به خواب نیست و خب تو هم نیستی دیگر و به خیال هست و باز هم همان مشکل. پریدن وسط خیال‌ها و بماند که خیال هم همان خواب است به نوعی و ابزار ناکارآمدی برای تنها ماندن که وقتی نباشی، به خواب یا خیال؛ تنها ماندن هم معنایی ندارد. راهی هست؟ بله. به راه‌هایی می‌توان فکر کرد ولی قبل از آن بهتر است آدم‌های اطرافت؛ حتی نزدیک‌ترینشان این را بیابند که همه‌ی آدم‌ها نیاز به «تنهایی»های گاه حتی طولانی دارند. آن‌قدر طولانی که بار دیگر یافتن و مواجه‌شدنشان شبیه دیداری نو باشد. 

 

۲۱ شهریور ۰۴ ، ۰۸:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آ. آرامی

جواب مراسله!

 

فدایت شوم! مراسله‌ی شریفه در تقاضای کتب جغرافیا و حساب زیارت شد. با مقام یگانگی و یک‌جهتی که فیمابین بنده و جناب‌عالی است، آن‌چه را که بنده از مالیه‌ی دنیا مالک باشم، مخصوص و متعلق به خود جناب‌عالی می‌دانم. با کمال منت کتاب‌ها را تقدیم داشته، بدیهی است هر وقت از مطالعه‌ی آن فراغت حاصل فرمودید امر به اعاده‌ی آن می‌فرمایید که بنده نیز دروس خود را حاضر نمایم. ایام به کام باد.*

 

برای پاسخ به درخواست‌ها و خواهش‌ها به اندازه‌ی آدم‌ها که نه، بیشتر از آدم‌ها راه و روش و مسیر و رفتار وجود دارد. ما انتخاب کرده‌ایم تنها چندتایشان را دم دست بگذاریم و استفاده کنیم. اگر نمی‌توانم؛ دایره‌شان را محدود کنم به چند نفر و با هر کدام به اندازه‌ی احترامی که برای آدمی لازم است؛ صرف اعتنا کنم. کم از آن، نه در شان ماست و نه در شان آن‌ها. آدمی‌اند و تو چه می‌دانی آدم‌ها چگونه آدمی‌اند؟!

 

*از دستورنامه‌ی نامه‌نگاری - میرزا مهدی خان دبیر خاقان

 

۱۵ شهریور ۰۴ ، ۰۲:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آ. آرامی

جهان آدم‌ها

 

جهانِ آدم‌ها به اندازه‌ی سیر و سیاحت طولیشون در جغرافیا وسعت می‌گیره؟ طبیعی شمرده می‌شه و چیز غریبی نباید باشه. اما بارها با نمونه‌های متناقضی روبرو بودم. آدم‌هایی که سیر طولانی و بزرگ‌وسعتی داشتند و جهان کوچکی و بالعکس. سفر درونی آدم‌ها به معنای غور و غرقشون در خود و جهان‌های نزدیک اطرافشون هم شیوه‌ای است برای بزرگ‌جهانیِ ذهن و خیالشون. اما خیال بزرگ با تصویر واقعی بزرگ قرابتی داره؟ نتیجه در عمق افکار و جهان‌بینی آدم‌ها میتونه یکسان باشه؛ ولی چه‌طور؟ کیفیت این سفر و سیرها متفاوت هست و کاری به بحث انسانی و فلسفی و حتی عرفانی اون ندارم ولی چیزی هست در آدم‌ها که هیچ ربطی به اون چیزهای بیرونی نداره. اگر بدونی دارم از چی حرف می‌زنم...

 

۱۲ شهریور ۰۴ ، ۰۱:۳۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آ. آرامی