ناگویا

۳ مطلب در مرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

قبرستانی با مرگ‌های انبوه پیش رو

 

حالا علاوه بر قبرستان‌های شهرها و روستاها و سنگ‌ها و سیمان‌هایشان؛ علاوه بر قبرستان‌های کاغذی در کتابخانه‌ها و کتاب‌هایی که برخی‌شان به مانند سنگ قبرهایی نشانی از یک مرده بر خود دارند؛ صفحات مجازی پس از نسلی که برای اولین بار پای به این جهان جدید گذاشت و حالا مرگ‌های طبیعیشان به ضامن زمان زودتر و انبوه‌تر فرا می‌رسد؛ تبدیل به قبرستانی شده که این بار بر خلاف قبرستان‌های شهر و سنگ‌ها و نام‌هایی که مطمئن هستیم تقریبا همه‌شان سندی کافی برای مرگی است که می‌گوید، نمی‌دانیم نوشته و تصویر و نام و متن و کلماتی که می‌بینیم نمایش اثر و آثار موجودی است که هنو زنده است یا که مدت‌ها پیش رخت از جهان بسته! حالا ما میان مرگ‌ها قدم می‌زنیم و نمی‌دانیم کدام مرگ حقیقی است و کدام واقعی. این‌جا جایی است که مرگ‌ها حقیقی‌اند و صاحبانشان زنده و واقعی‌اند و صاحبانشان مرده. میان مرگ‌های حقیقی می‌توان زنده شد و بازگشت و اما مرگ‌های واقعی برای همیشه خاموشت می‌کنند. قرارداد کنیم که چگونه و چطور مرگ‌های حقیقیمان زا از مرگ‌های واقعیمان تمیز دهیم؟!

 

۲۴ مرداد ۰۴ ، ۲۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آ. آرامی

به یاد آوری

 

بعضی وقت‌ها یادت میفتد که به گذشته بازگردی. چه تو را به یاد بازگشت می‌اندازد؟! پشت سر گذشته‌ها را خیلی‌ها جوری پشت سر می‌گذارند که بازگشت به آن‌ها نامطلوب است. آزار دهنده شاید یا رنج‌زا. ولی گاهی رنجِ حال چنان است که ترجیح میدهی به نقطه‌سرخطی بروی که هرچند آزاردهنده است و یادآور خاطراتی که لزوما تلخ نیستند ولی «هستند» و هستند. فعلا آرام باش، زمان زیادی نمانده است شاید...

 

۲۳ مرداد ۰۴ ، ۲۳:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آ. آرامی

بودم و نیستم

 

کجا ایستاده‌ام؟! شبیه جای قبلی است. بیست سال پیش؟ ده سال پیش؟ پنج سال یا یک سال؟ چه تفاوتی می‌کند؟ گشت و گذارهایمان میان روزهامان همه شبیه هم است. سکون و رکود برای یکی و برای دیگری سکوت و آن دیگری صعود و سیر. اما عقب‌تر که کمی بیایی همه چیز شبیه هم هست. برای لحظه‌ای کالبدی که روزی همه جا خواهیم گذاشت را ترک کن و بعد نگاه کن. 

۲۳ مرداد ۰۴ ، ۰۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آ. آرامی