با خود میگفت: « زندگی با بی خبری از این که کی هستم و چرا هستم ممکن نیست، دانستن این راز از من ساخته نیست. در نتیجه زندگی برایم میسر نیست.
در لحظه ای از ابدیت، در میان ماده ای بینهایت، در نقطهای از فضای بیکران حباب کوچکی پدید میآید و لحظهای میپاید و بعد میترکد. من همین حبابم. »
آنا کارنینا |جلد دوم| - لئون تولستوی - سروش حبیبی - انتشارات نیلوفر - | صفحهی 963 |